«شما وارد عصر علم شده اید. همه چیزهای اضافی را دور بریزید! زوج علم و فناوری، هر چیزی را که می خواهید به شما خواهند داد و شما را خوشبخت خواهند نمود». این فراخوانی رایج در میان برخی از اندیشمندان غربی و غرب گرا بوده و هست. آن ها مدعی هستند که بشر برای توسعه و پیشرفت، باید دین و فلسفه را کنار بگذارد و فقط به علم متوسل شود. این سخنی کاملاً نادرست و ضمناً یک دروغ آشکار است، زیرا خود تمدن نوین غربی بر اساس یک فلسفه بنیان نهاده شده است. این فلسفه توسط اندیشمندانی همچون دکارت پایه گذاری شد و غربی ها براساس چنین فلسفه ای و عقلانیت خودبنیاد آن توانستند به تولید علم و صنعت برسند و تمدن کنونی شان را بوجود آورند. این سخن تنها برای تمدن غربی صادق نیست، زیرا هر تمدن قدیم و جدیدی از عقبه ای فلسفی برخوردار است. در واقع اگر بخواهیم مراحل تشکیل یک تمدن نوین را بازگو نماییم، اولین مرحله به ایجاد فلسفه برای حوزه های مختلف زندگی و فعالیت های بشری از جمله سیاست، اقتصاد و فرهنگ اختصاص دارد. بعد از ایجاد فلسفه، علم، صنعت و در نهایت تمدنی جدید بوجود خواهد آمد. اهمیت فلسفه برای ما در وهله ی نخست به دلیل نقش آن در تحقق آرمان اصلی انقلاب اسلامی ایران یعنی ایجاد تمدن نوین اسلامی است. فلسفه دانشی است که به بررسی عقلانی و استدلالی چیستی، چرایی و چگونگی پدیده ها و نسبت آن با سایر چیزها می پردازد. زمانی که ذهن یک فیلسوف متوجه زندگی سیاسی می شود، فلسفه ی سیاست بوجود می آید. موضوع اصلی سیاست، قدرت است و زندگی سیاسی انسان ها به طور کلی، دربردارنده ی مباحث و مسائل متعددی است. فلسفه ی سیاست در وهله ی نخست به معنای سیاست و نسبت آن با پدید های دیگری از جمله دین و اخلاق می پردازد. از این منظر نسبت دین و سیاست یکی از مهم ترین مسائل متعلق به دانش فلسفه ی سیاست است. این مسئله به طور بسیار جدی تری توسط اندیشمندان مسلمان دنبال شده است. فلسفه ی سیاست در گام دوم بررسی خود به مباحث تخصصی زندگی سیاسی از جمله چیستی حکومت و حاکمیت و ضرورت یا چرایی آن ها و انواع حکومت و چگونگی حکومت داری می پردازد. فلسفه ی سیاسی اسلامی ضمن برداشتن این دوگام، گامی دیگر نیز برداشته است و موضوعات اختصاصی همچون مشروع بودن حکومت، ترکیب مردم سالاری و دین مداری، امامت و ولایت فقیه را مورد بررسی قرار داده است.
این درس تحت عنوان «دموکراسی و مردم سالاری دینی» در 7 جلسه توسط استاد محمدجواد نوروزی ارائه شده است. هدف اصلی این درس تبیین فلسفه ی سیاسی اسلام از منظر حکومت کمال مطلوب می باشد. استاد بدین منظور ابتدا در جلسات نخست این درس به تعریف مشروعیت و منشأ آن، قرارداد اجتماعی از منظر اندیشمندان غربی و اسلامی، مشروعیت الهی و نقش مردم در حکومت اسلامی پرداخته است. جلسات میانی این درس در قالب پرداختن به مباحثی همچون تاریخچه و مؤلفه های دموکراسی، کثرت گرایی، برابری و آزادی شهروندان، احزاب سیاسی، نقد نظریه دموکراسی، نسبی گرایی و دموکراسی، مشروعیت پول و تبلیغات در غرب و تعارض اسلام با دموکراسی غربی به پیش رفته است. در نهایت استاد در جلسات پایانی به معنای امامت و ولایت، رهبری در عصر غیبت، تاریخچه ولایت فقیه، ولایت فقیه بعنوان بحثی فقهی و کلامی و دلایل عقلی و نقلی نظریه ولایت فقیه پرداخته است.
به لحاظ تاریخی برای مردم سالاری دو تاریخ مجزا می توان در نظر گرفت؛ یکی مردم سالاری که با تجلی در مدینه النبی به منصه ظهور رسید و در سیر تحولات جهان اسلام ادامه یافته و با پیروزی انقلاب اسلامی، ظهوری دیگر یافته است که از آن به نام «مردم سالاری دینی» یاد می