امامت، کلیدواژه ای است که تنها با آن می توان تفاوت مذهب تشیع با سایر مذاهب و فرقه های اسلامی را به خوبی متوجه شد. در تفاوت مذاهب اسلامی، در وهله ی نخست، بحث به هیچ عنوان وجهی سیاسی ندارد و حول مصداق حاکم سیاسی نمی چرخد. امامت در نگاه اهل تشیع، از یک اصل عقلانی نشأت می گیرد. همه موجودات نیازمند هدایت هستند. خداوند نیاز حیوانات به هدایت را در قالب غریزه، برطرف نموده است. برطرف کردن این نیاز در انسان ها با دادن عقل و وحی به آن ها، ممکن گشته است. راز فرستادن 124 هزار پیامبر از حضرت آدم تا حضرت خاتم نیز همین بوده است. خداوند دین اسلام را در قالب دستوراتی کم حجم به حضرت آدم انتقال داد. بعد از گذشت زمان و پیشرفت عقلی و عینی بشر و تغییرات پیش آمده در صورت های پیشین دین اسلام، خداوند صورت کامل تر و به دور از انحرافی از آن را برای بشر می فرستاد. با پیامبر اسلام، این دین، کامل شد. این کمال دین سبب شد تا دیگر نیازی به ارائه نسخه های کامل تری از دین اسلام و ارسال انبیای دیگری نباشد. اما این کمال، فقط یک مشکل را حل می کرد و مشکل تغییر در دین را برطرف نمی نمود. در چنین وضعیتی، با طرح امامت، این مشکل نیز حل شد. بر پیامبر اسلام، دو وحی قرآنی و بیانی نازل شد. به عبارت دیگر علاوه بر متن قرآن، شروح قرآن نیز بر پیامبر نازل گردید. پیامبر در دوران زندگی خود، به این تفاسیر اشاره نمود اما این به هیچ وجه برای رفع نیازهای مسلمانان برای دوره های بعدی کافی نبود. طرح امامت بعنوان امتداد نبوت و امام معصوم بعنوان جانشین پیامبر، در چنین موقعیتی از سوی خداوند مطرح و پیاده سازی شد. امام علم خود را از خداوند دریافت نموده است و در زمینه تفسیر قرآن و ارائه جزئیات آن، دقیقاً همچون پیامبر عمل می نماید. اختلاف مذاهب اسلامی، ریشه در مخالفت یا موافقت با این طرح و برنامه و راه حل الهی برای مشکل بشری دارد. طبیعتا مخالفان این جریان، ابتدا هر نوع حدیثی را باید نفی کنند و قرآن را به قرائت صرف آن خلاصه نمایند. زیرا مردم برای تطبیق مسائل روز و جزئیات با کلیات مطرح شده توسط قرآن، نیازمند مفسران عالم و واقعی است. زمانی که این نیاز مردم برطرف نشود، مردم از اسلام دور می شوند و بدین جهت به وضعیت موجود و علت اصلی آن معترض می گردند. برای جلوگیری از این وضعیت، حدیث سازی جای حدیث سوزی را می گیرد تا نیاز مردم به طور کاذب برطرف گردد. این داستان بعد از رحلت پیامبر شروع شد و هنوز ادامه دارد.
این درس تحت عنوان «ناگفتههایی از تاریخ اسلام» در 7 جلسه ارائه شده است. درس حاضر بخشی از مجموعه دروس «تاریخ اسلام و سیره 1» استاد محمد دزفولی است. ایده اصلی این درس این است که ائمه ی معصوم، جانشینان اصلی پیامبر برای جلوگیری از تحریف دین و بسط معارف حقیقی اسلام می باشند. استاد ضمن جلسات مختلف، مسیر انحطاط مسلمانان از این حقیقت بنیادین را نشان می دهد. بدین منظور، در دو جلسه نخست این درس، به تجدید دین توسط خداوند از حضرت آدم تا پیامبر اسلام (ص) پرداخته شده است. خلقت، هبوط و توبه حضرت آدم، کتاب صحف آدم، تفاوت نبی و رسول، تغییرات در دین های الهی، دو نوع وحی قرآنی و بیانی، ائمه جانشینان پیامبر در وحی بیانی، نیاز به مفسران واقعی برای بیان جزئیات دین، راه اهل تسنن و اهل تشیع برای تفسیر وحی، شکنجه ناقلان حدیث توسط عمر و عثمان و آتش زدن قرآن های شرح و توضیح دار از موضوعات مطرح شده در این جلسات می باشند. استاد در ادامه جلسات این درس، بحث تاریخی در باب حدیث ستیزی مذکور توسط عمر و عثمان، توسل آن ها به مفسران منحرف یهودی و مسیحی برای پاسخ به نیاز مردم به احکام، جعل حدیث در دوران معاویه و غصب جانشینی پیامبر ارائه می دهد.
درس "ناگفتههای تاریخ صدر اسلام" در 4 بخش توسط دکتر دزفولی تدریس گردیده