در هر عصری که مراودات میان تمدن ها و فرهنگ های مختلف فراهم می آید، بحث نسبیت اخلاق سربرمی آورد؛ چنانکه در عصر باستان، اندیشه سوفیستی حاصل ارتباط یونانیان با سایر ملل بود. امروزه با انقلاب ارتباطات و دسترسی همگانی به اینترنت، خطر نسبیت اخلاقی بسیار بیش تر احساس می شود. نسبیت اخلاقی، به این معنا است که هیچ یک از ارزشهای اخلاقی ثابت نیستند و همواره به اختلاف زمان و مکان و نسبت به افراد یا توافق جوامع تغییر پذیرند. جوان است و ادعای مدرن بودن و روشنفکری دارد و می گوید: «عیسی به دین خود، موسی به دین خود. ببین اصلاً دین و اخلاق برای من اموری سلیقه ای، ذهنی و نسبی اند. نمی گویم اعتقادات، ارزش ها و کارهایی که می کنی اشتباه اند، بلکه کاملاً درست هستند اما برای خودت و نه برای من. شما این جوری دوست داری، همین طوری زندگی کن و من هم این طوری دوست دارم زندگی کنم. لطفاً به پروپای من نپیچ! سربه سرم نذار و کاری به کارم نداشته باش. مگر من موقعی که لباسی را انتخاب می کنی، می آیم و دخالت می کنم که تو مدام به من ایراد می گیری». این جملات، سخنان آشنایی در عصر رواج فردگرایی می باشند و جامعه و خانواده، با نپرداختن به آن ها، باید بهایی سنگین بپردازد. دقت شود که در این جا مشکل شخص مدنظر این نیست که از ارزش های اخلاقی و خوب و بدها آگاهی ندارد. مشکل در چنین مواردی، چیزی فراتر از بحث اخلاق است و به فلسفۀ اخلاق مرتبط است. در چنین مواردی، با تکرار مباحث اخلاقی، هیچ گاه نخواهیم توانست شخص مدنظر را وادار به انتخاب راه و رفتار درست نماییم. همان طور که می بینید، بحث از فلسفه اخلاق، بحثی صرفاً انتزاعی و علمی نیست و تأثیرهای قابل توجهی در زندگی عملی ما دارد. در فلسفه اخلاق، کاری به این نداریم که چه کارهایی خوب و کارهایی بد می باشند، بلکه به دنبال معیارهایی که براساس آن یک کار را خوب و دیگری را بد می دانیم. ما در این علم به دنبال پاسخ به این سؤالات هستیم که آیا خوبی و بدی، اموری عینی و واقعی هستند یا عقلی؟ آیا اموری درونی اند و وابسته به ذهن ما می باشند یا اینکه جدا از ما، در واقعیت وجود دارند؟. تنها با آگاهی از این علم و نظریات، مکاتب و جریان های فکری مربوط به نسبیت گرایی اخلاقی، می توانید با نسل جدید ارتباط مؤثری برقرار نمایید.
این درس تحت عنوان «نسبیت یا ثبات در اخلاق » توسط استاد مجتبی مصباح یزدی در 8 جلسه ارائه شده است. هدف اصلی استاد، بررسی انواع نظریات موجود در زمینه نسبیت گرایی اخلاقی می باشد. ایشان این هدف را از طریق پرداختن به موضوعاتی از قبیل مراحل سه گانه نسبیت در اخلاق، نسبیت اخلاقی توصیفی و هنجاری، نسبیت فرا اخلاقی فردی و اجتماعی، مکاتب غیرواقع گرا و واقع گرای اخلاقی، مکتب احساس گرایی، نظریه امرگرایی، نظریه عقل عملی کانت و نظریه شهودگرایی به پیش می برد. بیایید قبل از ورود به درس، به گوشه ای از سخنان استاد نگاهی بیندازیم. «افراد در مرحله نسبیت گرایی توصیفی، ادعا می کنند در احکام اخلاقی، اختلاف وجود دارد. سپس مدعی می شوند که هیچ حکم اخلاقی نداریم که همه جا و برای همه ثابت و معتبر باشد و احکام اخلاقی وابسته به سلیقه فردی یا قراردادهای اجتماعی اند. در مرحله ی سوم، آن ها از اصول پیشین نتیجه می گیرند که ما باید براساس احکام اخلاقی خودمان، دیگران را قضاوت نکنیم، آزادی دیگران را رعایت کنیم و نسبت به دیگران سخت گیری نکنیم».
در هر عصری که مراودات میان تمدن ها و فرهنگ های مختلف فراهم می آید، بحث نسبیت اخلاق سربرمی آورد؛ چنانکه در عصر باستان، اندیشه سوفیستی حاصل ارتباط یونانیان با سایر ملل بود.